جدول جو
جدول جو

معنی ثبت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ثبت کردن
آگاشتن نوشتن مطلبی را در دفتر نوشتن
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ثبت کردن
((~. کَ دَ))
مطلبی را در دفتری یادداشت کردن
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
فرهنگ فارسی معین
ثبت کردن
دفترینه کردن
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
ثبت کردن
يسجّل
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ثبت کردن
Log, Record
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ثبت کردن
enregistrer
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ثبت کردن
kaydetmek
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ثبت کردن
درج کرنا , ریکارڈ کرنا
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به اردو
ثبت کردن
রেকর্ড করা , রেকর্ড করা
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
ثبت کردن
kurekodi
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ثبت کردن
לרשום , להקליט
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به عبری
ثبت کردن
기록하다
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
ثبت کردن
記録する
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ثبت کردن
दर्ज करना , रिकॉर्ड करना
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به هندی
ثبت کردن
mencatat, merekam
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ثبت کردن
บันทึก , บันทึก
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
ثبت کردن
loggen, opnemen
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
ثبت کردن
registrar
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ثبت کردن
registrare
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ثبت کردن
registrar
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ثبت کردن
记录
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به چینی
ثبت کردن
rejestrować
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
ثبت کردن
записувати , реєструвати
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ثبت کردن
protokollieren, aufzeichnen
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
ثبت کردن
записывать
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
محقق کردن، مدلّل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثبت کردن
تصویر مثبت کردن
پرو هاندن، آگاشتن مثبت گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
فرنودن درست کردن درست کردن مدلل ساختن محقق کردن اثبات، محقق شمردن درد وی تصدیق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پایداری کردناستقامت ورزیدن، ثابت شدن پایدارماندن مداومت کردن مواظبت نمودن، ثبات ورزیدن مقاومت کردن، پایداری استقامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
((~. کَ دَ))
مدلل ساختن، محق شمردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثبات کردن
تصویر ثبات کردن
((~. کَ دَ))
پایداری کردن، استقامت ورزیدن، ثابت شدن، پایدار ماندن، مقاومت کردن، پایداری، استقامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
Steady
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
стабилизировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
stabilisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
стабілізувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی